خودشناسی برای خودسازی - کمال
به تازگی خواندن کتاب "خودشناسی برای خودسازی" از آیتالله مصباح یزدی رو شروع کردم. از ابتدا تصور خوبی از مباحثی که قرار است در کتاب مطرح شود نداشتم و فکر میکردم به سرعت حوصلهام رو سر ببره و نیمه رهاش کنم. اما با شروع فصل اول کاملا نظرم تغییر کرد و همین شروع خوب انگیزهای به من داد تا انتها این کتاب رو بخونم و به نظرم بسیار مفید بود و تصمیم گرفتم خلاصه بسیار کوتاهی از هر فصلی که تمام میکنم در وبلاگ قرار بدم تا دوستان هم با مباحث آشنا شده و در صورت نیاز شروع به خواندن مطالب بطور کامل کنند.
با توکل بر خدا و به امید استفاده هرچه بیشتر از این مباحث خلاصه فصل اول با نام "کمال" رو در این پست برای علاقهمندان قرار دادم.
کمال
کمال صفتی وجودی است که موجود به آن متصف میشود، ولی هنگامی که یک امر وجودی را با اشیای مختلف میسنجیم، میبینیم نسبت به بعضی کمال و نسبت به بعضی دیگر، نهتنها کمال نیست، بلکه احیانا موجب نقص و کاهش ارزش وجودی آن میباشد. نیز برخی دیگر، اساسا استعداد واجد شدن پارهای از کمالات را ندارند؛ مثلا شیرین شدن برای بعضی از میوه ها، مانند گلابی و خربزه کمال است و برعکس، کمال برخی دیگر از میوهها در ترش بودن یا داشتن مزهای دیگر است.
سلسله کمالات
الف) موجودات مادی را به حسب کمالات وجودی میتوان درجهبندی کرد و در میان موجوداتی که ما با آنها آشنا هستیم، جمادات در درجه نازلتر و نباتات و حیوانات به ترتیب در وسط و انسان در درجه عالیتر قرار دارد. بدیهی است در این طبقهبندی نوع و ارزش کمال منظور است نه حجم و مقدار آن.
ب) هر موجود مادی که دارای درجه عالیتری از وجود باشد، واجد قوای نازلتر نیز هست تا آنها را در راه تکامل خود استخدام کند.
ج)بهرهبرداری از نیروهای نازلتر باید در حدی باشد که برای رسیدن به کمالات عالیتر مفید باشد و گرنه موجب رکود و توقف سیر تکامل و احیانا موجب تنزل و سقوط میگردد.
د) کمال حقیقی هر موجودی عبارت است از آنچه آخرین فعلیتش اقتضای رسیدن به آن را دارد، گو اینکه خود این کمال ، دارای مراتب مختلف باشد؛ چنانکه سیب دادن برای درخت سیب کمال است؛ ولی دارای مراتبی میباشد.
ه) لازم است برای تعیین میزان بهرهبرداری از نیروهای مادون، کمال حقیقی و اصیل را در نظر گرفت. به عبارت دیگر, اوصاف وجودی نازلتر را در صورتی میتوان حتی به عنوان کمال آلی و مقدمی برای یک چیز شناخت که مقدمه رسیدن به کمال عالی و حقیقی باشد و از اینجا بار دیگر، لزوم شناختن کمال حقیقی انسان تأکید میگردد.
حرکت استکمالی و کمال و شرایط آن
تکامل و حرکت استکمالی یک موجود عبارت است از تغییرات تدریجی که برای آن حاصل میشود و بر اثر آنها استعدادی که برای رسیدن به یک صفت وجودی (کمال) دارد، به فعلیت میرسد. این تغییرات بوسیله نیروهایی که در سرشت موجود کمالپذیر، به ودیعت نهاده شده و با استفاده از شرایط و امکانات خارجی، انجام میپذیرد.
بدیهی است شناخت میزان تکامل و به عبارت دیگر، وسعت دایره وجود و حوزه کمالات یک موجود و هم چنین عوامل و شرایط تکامل، معمولا با تجربه امکانپذیر است، هرچند امکان شناخت، از راه دیگر را نمیتوان نفی کرد.
حرکت علمی و غیر علمی
حرکات استکمالی به دو نوع کلی، ادراکی و طبیعی، یا علمی و غیر علمی، میتوان نقسیمبندی کرد.
ادراک غریزی و غیر غریزی
ادراکی که شرط پارهای از حرکات استکمالی است، گاهی بهطور طبیعی و فطری وجود دارد، گو اینکه خود موجود از آن کاملا آگاه نیست و گاهی تدریجا و با آموختن حاصل میشود و طبعا مورد آگاهی کامل است.
حرکت اختیاری و غیر اختیاری
حرکت تکاملی گاهی به محض اجتماع شرایط لازم برای مجودی که واجد نیروی کافی برای تکامل ویژهای است، خود به خود و بدون اراده حاصل میشود، و گاهی متوقف بر اعمال اراده و اختیار است. بدیهی است در حرکات اختیاری، میزان پیشرفت و تکامل، بستگی و اراده و اختیار موجود متحرک دارد.
شناختن کمال پیش از یافتن آن
چون رسیدن به کمالات اختیاری، متوقف بر علم و آگاهی است، لازم است اینگونه کمالات قبلا به گونهای شناخته شوند تا مورد علاقه و اراده قرار گیرند و با انتخاب و اختیار بدست آیند. و اگر راه شناختن آنها منحصر به یافتن بود، هرگز تحصیل آنها امکان نداشت.
خلاصه ای بسیار کوتاه از کتاب «خودشناسی برای خودسازی» فصل «کمال»